از طاعون تا کرونا

ساعت ۶ صب به وقت کرونا 

یکی نیس بگه اخه مگه تو عاشقی؟ بیخیال بابا ! 

داشتم فک میکردم امرو یاد کتاب طاعون افتادم ، دوباره میخوام بخونمش و ببینم چطوری میشه که فقط امید انسانا رو زنده نگه میداره ! اصن امید یعنی چی ؟ یعنی اینکه تخیل غیر واقعی برای فرار از واقعیت ؟ یعنی رویا؟ یعنی چی ؟ تو امید داری برای زندگی که چی ؟ این سوالا رو البته خیلی وقته من دارم و‌خیلی وقته ب پوچی رسیدم البته شاید من مشکل دارم ک حتمن دارم ! اما خب یعنی چی یک حسی بیاد تو رو انگول کنه ک اره تو حتمن باید زنده بمونی و ادامه بدی ک تهش برسی به بهشت یا جهنم ! واقعن سوال سختیه ! کاش خدا دو‌دقیقه وق میذاش میومد پایین میگفت اینا یعنی چی ! این همه ادم هر روز به هر بهانه ای کشته میشن ، میمیرن ، و خودکشی میکنن امید ب زندگی ب چ درد اینا خورده وقتی اصن زندگی پایان داره ؟ چطور میشه ب ی چیز تموم شدنی امید داش مث اینه من بگم خببب ببینید عزیزانم من یک دستگاهی ب شما میدم که فقط یک ساعت کار میکنه و بعدش الفاتحه حالا شما بیا و بیشترین استفاده هم ازش بکن در نهایت تو‌ هر چقدم امید داشته باشی ولی اون دستگاه بیشتر از ی ساعت کار نمیکنه ! منکر جاودانگی نیستم ولی خب تو این بحث انسانا و امید ب زندگیشون از طاعون تا کرونا خیلی واسم عجیبه ! اگه خوندن دوباره طاعون منو قانع کرد دیه حله